داستان های من و زندگی

| داستان هایی کسل کننده از روزمرگی

جاده مشخص شده ، طلسم انداخته شده

چهارشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۵۸ ب.ظ

دیشب حدودای ساعت 3 و 4 متوجه شدم که خیلی وقتا به خودم تلقین میکنم که درماندم. انگار یه حسی توی وجودم دوست داره خودم به خودم انرژی منفی بدم. خیلی کارارو انجام نمیدم چون فکر میکنم نمیتونم. بعضی وقتا سردرد ندارم ولی به خودم تلقین میکنم سردرد دارم (مدیونین فکر کنین دیوانم!) بعضی وقتا غمگین نیستم ولی به خودم تلقین میکنم که غمگینم ، بعضی وقتا بی حوصله نیستم ولی به خودم تلقین میکنم که بی حوصلم. و جالب اینه که معمولا متوجه نمیشم که دارم این کارو انجام میدم.

ولی توی بعضی راه ها (به قول باب دیلن) جاده مشخص شده و طلسم انداخته شده. ولی من به خودم تلقین میکنم که اینطور نیست. پس دیشب (حدودای ساعت 3 و 4) با خودم عهد بستم که حتی وقتی چیزیمه بگم چیزیم نیست. یه جور انرژی مثبت واقعا لازم دارم.

اگه یه روزی دیدین که یه نفر میخواد از پشت بوم بپره پایین چون فکر میکنه میتونه پرواز کنه اون منم :)

۹۶/۰۵/۲۵
من !!

نظرات  (۱)

جالبه :) منم یک طرحی داشتم برای انرژی مثبت و جلوگیری از اه و ناله که آی من چه بدبختم....اما نمیدونم عملیش کنم یا نه

و اگر عملی کنم یوختی مضحک نباشه...عاخه میخوام توی وب استارتش رو بزنم

پاسخ:
منم اگه تونستم عملیش کنم اینجا مینویسم.
درس اول) شما میتوانید پرواز کنید و مانند مرد عنکبوتی از ساختمان ها بالا بروید. :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی